باران
میشد بوی زندگی را در کوچه های دلتنگی حس کرد
کوچه های به درازای عمر و پهنای سایه ی مرگ و درخت هایی که شاخه هایشان با حسرت
به برگ های زرد شده ی روی زمین نگاه میکنند برگهای که هر کدام ورقی از دفتر خاطرات
درخت بودن و حالا روی زمین افتاده اند
دیگه نه بهار بود نه تابستان
پاییز!
باران میبارید و زمین را میشست انگار هر قطره ان به محض فرود و رسیدن به زمین اسفالت و
شکاف میکنه و به قلب زمین راه خودشو پیدا میکنه
اما اونقدر اروم میبارید که کم کم خیس شدن خود را زیر باران حس نکردم
مه همه جا بود هر جای
گوشه ای نیمکت چوبی فرسوده ای بود فرسوده از گذر زمان و تنها در کناری زیر نم نم باران تقریبا خیس شده بود
چتری باز روی نیمکت بود و زیر چتر یه تیکه کاغذ گرفتمش تا بخونم اما ...
چند قطره باران روی ان بارید و نوشته ها رو از بین برد کاغذ خیس شده بود و گریه میکرد!
صدای پا رو به وضوح میشنیدم مردی بارانی بلند مشکی پوشیده بود و ارام ارام دور میشد
بی اختیار صدا زدم صبر کن... وایستا...
ایستاد و برگشت.مات و حیران بهش نگاه میکردم
چهره ای اشنا لبخندی زیبا زد و دست تکان داد و اهسته در حالی که به جلو قدم بر میداشت
محو شد.
احساس سرمای شدیدی داشتم اما قلبم از حرارت در حال منفجر شدن بو دطاقت نیاورد م روی نیمکت نشستم هنوز گرم بود...
خیییییییییلیییییییییییی زیبا بود ...
دستت درد نکنه .
لشکر مایکل بتازید و مایکلو پیروز کنید تنها بایک رائ در سایت
http://mostfamousperson.net/
مایکل باید همیشه اول باشد و حالا ما طرفدارانش باید وفاداریمونو نشون بدیم
درود بر مایکل جکسون پیروز وطرفدان همیشه با وفایش
مایکل کجایی که یادت بخیر
سلام
متن فوق العادای بودخیلی زیبا
مرسی
امیدوارم موفق باشی
سلام.وبلاگ باحالی دارید.اگه میشه به وبلاگ ماهم سری بزنید.
سلام حتما عزیزم
سلام عارفه جان !
من از خواننده های وبلاگ قبلیتون بودم البته بعد از این که وب خودم رو ساختم دیگه آدرس رو گم کردم !
مطالبی که مینویسی فوق العادست و من شخصا وبتونو خیلی دوست دارم ..
راستی میتونم آدرس وبتون رو لینک کنم !؟
سلام عزیزم لطف داری
البته چرا که نه
سلام
دلم گرفته چرا دیگه نمی نویسی وبتو
سلام دوباره استارتمو میزنم اما متفاوت از قبل
سلام عارفه ی عزیزم !
شما میتونی منو با عنوان وبلاگم لینک کنی و یا همون اسمی که برات نظر میذارم !
سلام چشم عزیزم